- مأوی گرفتن (کَ / کِ دَ)
جای گرفتن. اقامت کردن. مسکن گزیدن:
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت
چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت.
رابعه بنت کعب قزداری.
به می ماند اندر عقیقین قدح
سرشکی که در لاله مأوی گرفت.
رابعه بنت کعب قزداری.
و بسیار کس از اهل تمییز و اصحاب نعمت و ثروت اندیشه برآن گماشتند که در غارها مسکن و مأوی گیرند. (ترجمه تاریخ یمینی چ شعار ص 420). و رجوع به مادۀ بعد شود
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت
چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت.
رابعه بنت کعب قزداری.
به می ماند اندر عقیقین قدح
سرشکی که در لاله مأوی گرفت.
رابعه بنت کعب قزداری.
و بسیار کس از اهل تمییز و اصحاب نعمت و ثروت اندیشه برآن گماشتند که در غارها مسکن و مأوی گیرند. (ترجمه تاریخ یمینی چ شعار ص 420). و رجوع به مادۀ بعد شود
